دو سوی اتاق


به جهالت هایم می اندیشم
به گفته هایم
که اشتباه بوده اند، گاه
به ناگفته هایم
که می بایست کفته می شدند
به تمام آن چیز هایی
که باید انجام می شدند
و نشدند
و حال
تنها

تماس از جنسی دیگر


مرا سایه ها به خود فرا می خوانند
برای خوفتن
در پس ذهن مردمان شهر
هر گاه باران آید
من زنده خواهم شد
در خاطرات باران
بر شانه هایت خواهم نشست
تماسی از جنسی دیگر
در هر وزش باد
در هر رعد
در کنارت خواهم بود

م.فردا
1390/04/10

تاریکی پشت در ها


هیچ گاه در نگشایید
که تاریکی وارد نشود
من پشت در ها
برای تان دعا می خوانم
می نویسم
انتظار می کشم
و می میرم

م.فردا
1390/04/09

حفاظت شده: من و باور


این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

حفاظت شده: نوشته ها و داستان ها


این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

نیست


نه شعر است
نه داستان کوتاه
زندگی من است
که لحظاتش را
به انتظار نشسته ام

م.فردا
1390/04/09

برای خود می نویسم


می نویسم
و برای خود ارسال می کنم
کار روز های من
انتظار یک نگاه
یک کلام
و کار شب های من
نوشتن برای خودم
آنهایی را که می بینید نه
دگران را می گویم
این سوی دیوار

حفاظت شده: راه آسمان


این محتوا با رمز محافظت شده است. برای مشاهده رمز را در پایین وارد نمایید:

کدامین


کدامین راه
کدامین صدا
و کدامین نوشته
مرا به تو خواهد رساند
که در انتظار رسیدن
هزاران بار راه ها رفته ام
هزاران بار خواب دیده ام
رسیدنم را
ولیکن هنوز
تنها در انتظار نگاه تو

م.فردا
1390/04/09

پنجره ها


به تاریکی می راند مرا
خواندن نوشته هایی که از مرگ و دوری سخن می گویند
همچنان
پنجره ها باز هستند
برای آوردن عطر تو
و همچنان
من
در انتظار یک نگاه تو
تمام جهان را می دهم
برای با دیدن لبخند بر لبانت
شادی
و طراوت صدایی
که به دور از خستگی و کار
از امید می خواند
از فردا ها

م.فردا
1390/04/09

عضو خوراک مطالب شوید مرا در توییتر دنبال کنید!