این است روزگار و رسم ما
عاشق می شویم، در کنارشان
بار ها دور شدنشان را به نظاره نشسته ایم
با دیدن رویی، شنیدن خبری و صدایی
به اوج رفته ایم
عشق را فریاد زدیم
رفتند
نگفتیم
رفتند
و همچنان به نظاره نشسته ایم
می گذریم، ز کوچه های تاریک و نمناک تنهایی
تا به نا کجا آبادی که در آن
همه مثل همیم
همه تنها نظاره کرده ایم
رفتن آنکه دوست داشته ایم
م.فردا
1391/10/9