خنده ی تلخی بود
که در پس پاسخ آمد
خنده ای بر انتظار او
برای بریدنم
و حال می دانم
حقیقت تلخ هم آوایی را
آنگه که یکی نغمه سر می دهد و دیگری
در پی راهی برای گسستن است
شاید اگر تنها فشنگ را نشان می داد
نیازی به شلیکش نبود
ولیکن فشنگ را تنها برای شلیک می سازند
نه نمایش
و او استاد بود و من غافل
حکم مرگ بود و فشنگ آماده
و حال تنها صدا و دود در فضا به جا مانده
م.فردا
1390/05/24
-= پایان “سفری کوتاه تا خود” =-