هیچ گاه در نگشایید که تاریکی وارد نشود من پشت در ها برای تان دعا می خوانم می نویسم انتظار می کشم و می میرم م.فردا 1390/04/09
بایگانی ژوئن, 2011
حفاظت شده: من و باور
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
حفاظت شده: نوشته ها و داستان ها
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
نیست
نه شعر است نه داستان کوتاه زندگی من است که لحظاتش را به انتظار نشسته ام م.فردا 1390/04/09
برای خود می نویسم
می نویسم و برای خود ارسال می کنم کار روز های من انتظار یک نگاه یک کلام و کار شب های من نوشتن برای خودم آنهایی را که می بینید نه دگران را می گویم این سوی دیوار
حفاظت شده: راه آسمان
هیچ چکیدهای موجود نیست زیرااین یک نوشته حفاظت شده است.
کدامین
کدامین راه کدامین صدا و کدامین نوشته مرا به تو خواهد رساند که در انتظار رسیدن هزاران بار راه ها رفته ام هزاران بار خواب دیده ام رسیدنم را ولیکن هنوز تنها در انتظار نگاه تو م.فردا 1390/04/09
پنجره ها
به تاریکی می راند مرا خواندن نوشته هایی که از مرگ و دوری سخن می گویند همچنان پنجره ها باز هستند برای آوردن عطر تو و همچنان من در انتظار یک نگاه تو تمام جهان را می دهم برای با دیدن لبخند بر لبانت شادی و طراوت صدایی که به دور از خستگی و کار […]
تماسی دیگر
صدا می آید صدای زنگ یک، دو، سه، …. ادامه دارد نه پاسخی و نه پیغام گیری باز پشت در می ماند یک تماس نا موفق دیگر م.فردا 1390/04/08
بوسه و باد
دستانم را به باد می دهم تا تو را در آغوش کشد بوسه به شب می دهم تا طولانی ترین بوسه را به تو دهد و من چه دور از تو در این گوشه ی دنیا ایستاده ام م.فردا 1390/04/08