های که دیوار می ریزد در کنارم و من در خواب خوش وفای اویم جاه او را سخت بر گرفته و من را خیال دوستانی که مرا به فریاد می خوانند و منی که در درون خویش جاری می شوم یک ترا مرا چندن به وجد می آورد که آنچه مدت ها در گلو داشته […]
بایگانی ‘دستهبندی نشده’
اندیشه سرد و یخی
اردیبهشت ۱۶ام, ۱۳۹۰
بدون دیدگاه
گاه در این بعد غریب می نگارد طرحی می فروشد به شما اندیشه سرد و یخی این ره می و باده ره و دود و دم که از دور پیداست ره رسوایی اوست ره بی پروایی گاه غروبی نو مید می نشند بر لب بام تا که با خاطره سال ها پیش بنوشد چایی با […]